دفتر ریاست جمهوری خبر کاریکاتور

دفتر: ریاست جمهوری خبر کاریکاتور

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز وب‌گردی معمای ١١ ساله قتل راننده تاکسی

    قاتل راننده پیکان، بعد ازگذشت ١١‌سال از وقوع جنایت، درمقابل قضات جنایی دادگاه کیفری، اتهام قتل را انکار کرد و ادعای تازه‌ای را پیش‌روی هیأت قضائی قرار داد.

    معمای ١١ ساله قتل راننده تاکسی

    به گزارش گروه وبگردی گروه تحریریه سایت جوان، ماجرا به زمستان سال ٨٥ برمی گردد. آن وقت پسرجوانی به پلیس مراجعه کرد و از ناپدیدشدن پدر ٥٠ساله اش خبر داد. وی به ماموران پلیس گفت: «پدرم به نام محمود، با خودروی پیکان خود مسافرکشی می کرد. او صبح سریع ازخانه خارج می شد و شب برمی گشت، ولی از دیشب تا حالا از پدرم خبری نیست و هرچه به دنبالش می گردیم، فایده ای ندارد.»

    عبارات مهم : راننده – دادگاه
    با اعلام شکایت این پسر، عنوان در دستور کار ماموران پلیس قرار داده شد و تلاش دراین رابطه شروع شد. درحالی که ماموران به دنبال ردی از این مرد میانسال می گشتند، خبر رسید که جسد مردی درحاشیه بزرگراه ملارد و درحالی که دست و پا و دهانش بسته شده، پیدا شده است هست. پسر محمود با دیدن این جسد، پدرش را شناسایی کرد و مشخص شد که این مرد میانسال قربانی یک دزدی مرگبار شده است هست، چراکه خودروی پیکانش دزدی شده است بود. در ادامه پسر مقتول به ماموران پلیس گفت: «چند نفر از دوستانم هستند که با من دشمنی خاصی دارند. جهت همین به آنها مظنون هستم و احتمال می دهم که آنها پدرم را کشته باشند تا از من انتقام بگیرند.»

    با این اظهارات، پلیس این چند مظنون را بازداشت کرد ولی در بازجویی ها و تحقیق از آنها هیچ مدرکی علیه ارزش پیدا نشد. جهت همین همه آنها آزاد شدند. بعد از گذشت دو سال از این ماجرا، درنهایت پلیس رد پای یک پسر ٢٥ساله به نام سامان را دراین جنایت پیدا کرد که اعتیاد به شیشه داشت. از آنجایی که مدارک برعلیه این پسر بود، وی تحت بازجویی قرار داده شد و به قتل راننده پیکان اعتراف کرد. وی دربازجویی ها به ماموران گفت: «من و دونفر از دوستانم به نام های عباس و امین، به قصد دزدی این مرد را به ملارد کرج بردیم و من او را به قتل رساندم.»

    در ادامه عباس نیز دستگیر شد ولی ردی از امین به دست نیامد و ماموران پلیس نتوانستند او را دستگیر کنند. درحالی که سامان به قتل اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخته بود، عباس ادعا کرد؛ درجنایت دستی نداشته هست. بنابراین او با قرار وثیقه سنگین از زندان آزاد شد. صبح دیروز سامان درشعبه دوم دادگاه کیفری یک استان پایتخت کشور عزیزمان ایران به ریاست قاضی محمدباقر قربان زاده و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

    در ابتدای این جلسه، اولیای دم درجایگاه ایستادند و جهت قاتل تقاضای قصاص کردند. بعد از آن سامان روبه روی قضات ایستاد و این بار با ادعای تازه ای به هیأت قضائی گفت: «٩ سال است که دروغ گرفته ام. از هنگامی که دستگیر شده است ام، قتل را به گردن گرفتم ولی حالا می خواهم واقعیت را بگویم. من قاتل نیستم. قتل را عباس انجام داد و به خاطر پرداخت بدهی هایم خودم این جنایت را گردن گرفتم. ماجرا از این قرار بود که من درشهرک صنعتی اشتهارد کار می کردم که عباس مرا به منزل اش دعوت کرد. هنگامی که به آن جا رفتم، امین را هم دیدم. عباس به من و امین شیشه داد و با هم کشیدیم. بعد ازکشیدن مواد عباس گفت که صاحب کارش از او خواسته تا برایش یک ماشین دزدی کند. از شنیدن این حرف شوکه شدیم ولی عباس وعده داد؛ اگر در دزدی ماشین به او کمک کنیم، به هرکدام مان ٥٠٠ هزار تومان می دهد. هنگامی که این پیشنهاد را داد، من و امین هم قبول کردیم. ما با هم حرکت کردیم و به شهریار رفتیم. هرچه درخیابان ها گشت زدیم، خودروی مناسبی پیدا نکردیم. جهت همین به کرج رفتیم و سواری یک خودروی پیکان شدیم. ما به صورت دربستی این ماشین را کرایه کردیم. از او خواستیم ما را به ملارد ببرد. عباس از قبل یک تیغ موکت بری به من داده بود که با آن راننده را ترساندن کنم. خودش روی صندلی شاگرد و کنار راننده نشسته بود. هنگامی که به یک جای خلوت رسیدیم، عباس به من و امین اشاره کرد و همان لحظه من تیغ موکت بری را روی گردن راننده گذاشتم و او را ترساندن کردم. عباس و امین هم او را از ماشین پیاده کردند. من داخل ماشین بودم و به دنبال پول می گشتم که عباس مرا صدا کرد. عباس و امین دست و پا و دهان راننده را بسته بودند، ولی او ساکت نمی شد. جهت همین من هم با تیغ موکت بری چند ضربه به کمرش زدم تا دیگر تقلا نکند. هنگامی که رویم را برگرداندم، متوجه شدم که یکی با دستمال راننده را خفه کرده هست.

    نمی دانم چه کسی دستمال را به دست گرفته بود، ولی حدس می زنم که کار عباس باشد. بعد از قتل هم ما با ماشین فرار کردیم. عباس هم تنها مبلغ ١٥٠ هزار تومان به من و امین داد. بعد از دو سال هنگامی که بازداشت شدیم، از آنجایی که به خاطر موادمخدر و قمار ١٠ میلیون تومان بدهکار بودم و زندگی خوبی نداشتم، عباس به من پیشنهاد داد که قتل را گردن بگیرم. او گفت؛ اگر اعتراف کنم، تمام بدهی های مرا پرداخت می کند و رضایت اولیای دم را جلب می کند، ولی دراین سال ها اصلا سراغی از من نگرفت. خودش آزاد شد و مرا تنها گذاشت. جهت همین تصمیم گرفتم در دادگاه واقعیت را بگویم. باور کنید ضربه هایی که با تیغ موکت بری به کمر مقتول زدم، اصلا کشنده نبود. دراین مدت حتی از امین هم هیچ خبری ندارم و نمی دانم او کجاست.»
    در ادامه این جلسه وکیل مدافع عباس نیز، درجایگاه خاص ایستاد و گفت: «موکلم به خاطر بیماری نتوانست در دادگاه حاضر شود. ولی او تنها اتهام معاونت درقتل را قبول دارد. دراین رابطه هم تقاضای تخفیف مجازاتش را دارد.»

    درپایان این جلسه نیز، هیأت قضائی وارد شور شدند تا رأی خود را دراین باره صادر کنند.

    منبع:شهروند

    انتهای پیام/

    واژه های کلیدی: راننده | دادگاه | ماشین | اعتراف | قتل | راننده تاکسی | سرقت | دادگاه


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار